Danial Ebrat

I’m not a Poet

من که شاعر نیستم

I’m not a poet

قلمم شعر تو را میگوید

My pen is just writing your poem

تو نمیدانستی

You didn’t know

زندگی قبل از تو قافیه و واژه نداشت

The life before you, didn’t have a Rhyme and a word

لحظه هایش همه تکراری و تکراری بود

The moments were Repeated all over again,

اخرین جمعه ی شهریور شد

It was the last Friday of September

مهربان امده بود

Kindness (August) came

مثل هر سال  ، خزان را بنوازد خوشتر

Like every year, to sing the Fall

گوش به درد و دل بید سفید بسپارد

To listen to the pain of the old tree

تا که از بار غمش

to lift the pain

ذره ای کسر کند

a little

برگ زردی به زمین اندازد

by dropping a yellow leaf,

تو نمیدانستی

You didn’t know

لحظه ی امدنت

The moment you came

چه تماشایی شد ... !

It was spectacular

پرتوی چشم تو تابید به تاریکی شب

the light of your eyes shined the dark night

لحظه هایم همه رویایی شد

My moments were dreamy

باد اهنگ قدم های تو را میزد و برگ

The wind was singing the rhyme of your steps and the leaf

غرق در دامن تو می رقصید

Was dancing in your Skirt

دل دیوانه ی من مست نگاهت شده بود

My heart was astonished with your eyes

لب خندان تو به مست دلم میخندید

Your lips were smiling to mines

روز عشق امد و دلو

The valentine came and February

عشق از بام فلک بر سر ما جاری کرد

rained love on us through the sky

متن پیمان مرا تا به سپهر بالا برد

It raised up our vows  

عقد ما را به زمین جاری کرد

And we were married in the sky

تو نمیدانی هنوز

You still don’t know

از  دل گم شده ی دیوانم

what have you created

چه دلی ساخته ای ... !

From my lost heart

با نگاه غزل الوده ی خود

with your sonnetic eyes

تار و پود دل من را به خودت بافته ای

You braid my heart to yourself,

تا زمانی که زمانم باقیست

until my time remains

تو  زمانی که هنوز

until the love is

عشق جریان دارد

still flowing

شعرم از چشمه ی  تو میجوشد

My poems are derived from your Fountain

و تو انگار نمیدانی هنوز

And you still don’t know

قلمم شعر تو را میگوید

My pen is just writing your poem

 

There is no one like me inside you

کسی مثل من در وجود تو نیست

 

 

به دنیای بی رنگ من آمدی  

You came to my colorless world

       که دریا به رنگ نگاه تو شد

and the sea got the color of your eyes

من آن آسمان سیاه شبم

I’m the dark night of the sky

              که مهتاب من روی ماه تو شد

which your face became its Moonlight

من آن ابر باران غم های تو   

I’m the rain cloud of your sadness

       در آن چشم زیبای بارانی ام

In your beautiful rainy eyes

من این خنده های بلند و عمیق

I’m the loud and deep laughs

       در آن چال قند تو پنهانی ام

hidden inside your sweet dimple

من از عطر پیراهنت پر شدم 

I’m filled by the perfume of your shirt

       صدای قدم های پایت شدم

I’m the sound of your feet walking

طنین صدای تو پیچیده باز

Your ring is all over the place  

       ببین غرق موج صدایت شدم

and I’m drowning in the ring

ببین حرف بر روی لبهای من

words on my lips

       به جز نغمه های سرود تو نیست

Are nothing but your song

نگاهم کن از آینه خوب من  

look at me through the mirror

       کسی مثل من در وجود تو نیست

There is no one like me inside you

اگر‌ من نباشم تو باشی و غم  

If I wouldn’t exist, if you were alone with grief

       اگر از نگاه تو پنهان شدم

if I were hidden from your eyes

تو پنهان نمیمانی از چشم من

 You’ll never be hidden from mine

       که از عالمی دیگرم با تو ام

I’ll be with you through another world

Remember this, always

تو قدم میزنی در ساحل و من

You’re walking on the beach and I
به تماشای تو در همهمه ی دریایم

Am watching you through ruckus of the sea
تو نمیدانی که از دیدن تو

You Don’t know, because of seeing you
لحظه ها هم به تماشای تو انگار زمین گیر شدند

Moments are freezing to watch you
موج در زیر قدم های تو با ماسه رقابت دارد

 the wave is competing  the sand under your feet
که کدامیک زودتر بوسه زند

To see which one is going to kiss first
بر قدم های تو بر روی زمین

Your steps on the ground
انتظاری که بر سر آمده با آمدنت

The waiting is reaching the end with
رد کفشی ، جای پایی اولین ...

Your first track, Your first foot print
هر دو از از دیدن تو دلشاد اند

They both are happy to see you
هم نسیمی که رها در پس گیسوی تو میچرخد و هم

both the wind which is dancing through your hair
آب دریای زلالی که نخستین قدمت را به دلش میبیند

And the sea which is feeling your first walks on it’s heart
یاد این خاطره همواره به یادت باشد

Remember this memory, always
اولین های تو بی تکرار اند

Your firsts are unique
تو رها باش که یک روز همین زمزمه را گوش دهی

Be free to hear this whisper every day
بشنوی راز خدا را که به این سادگی جریان دارد

hear the god’s secret that is flowing simply
در پس هر چه به چشمان تو راهی دارد

Through everything that has a way to your eyes

 

Maybe …

شاید این آمدنت

Maybe your coming into this world

لحظه های غم و اندوه مرا خواهد برد

will wash out my sad moments

گرچه قدر سر سوزن باشد

though it is smaller than a needle

شاید آن لحظه که دستان تو را میگیرم

Maybe the moment I take your hand

لحظه هایم همه درگیر نگاهت باشد

My moments will be merged with your eyes

شاید از عطر تو لبریز شود

Maybe your sense will overfill

سینه ی پر شده از گرد و غبارم ... شاید

My full of dust chest, Maybe

در هیاهو زمانی که ستم لبریز است

In the time which is filled with oppression

گوشم از زمزمه ی پاک خدا پر باشد

My ears will be filled with the whisper of the god

ما همه منتظریم

We are all waiting

که دل کوچک و دنیا ی تو را

To overfill your world and your heart

غرق در عشق کنیم

With Love

You become …

از صدای گرم تو تا نسیم عطر تو رهاست در باد

Your voice and your sense is spreading through the wind

چشمم هر کجا رود باز و بسته ردپای توست در یاد

My eyes, where ever look, closed or open, it only see the track of your memories

********

ابر میشوی  از درد این جدایی میباری

You become a cloud and rain for the pain of this seperation

ماه میشوی بر شب های تار من  میتابی

You become the moon and shine my blurry dark nights

برگ میشوی بر زیر پایم

You become leaf, under my feet

تار  میشوی همراه سازم

You become Tar and sing along with me

حرف میشوی بر روی لب های من میخوانی

You become words, talking through my lips

*******

Close your eyes

با نگاهم در پی راهی به چشمان تو ام

I’m seeking a way to your eyes

راه خورشید از دل تاریک امشب ساده نیست

It’s not easy to find the Sun in the middle of night

غرق دنیای خیال انگیز خوابم میشوم

I’ll be drowned in my dreams

از خیالم تا نگاهت راه چندانی که نیست

it’s not a long way, from my dream to your eyes

مینشینیم زیر باران طرح لبخند تو باز

We’ll sit under the rain and your smile

رنگ و بوی واقعیت های رویایی گرفت

Is getting a sense of a realistic dream again

وقت بیداری زبانم حبس چشمان تو  ِ

In the waking moments, my tongue is locked in your eyes

زیر باران خیالم رنگ ازادی گرفت

Under the rain of my dream, it get the color of the freedom

این ترانه حس هر روز خیالم پیش توست

This lyrics is my feelings of dream near you

واژه هایش سمت تو ارام و شیدا میروند

My words are flowing slowly through your way

واژه ها تصویر احساس قشنگ لحظه هاست

These words are the beautiful picture of the moments

لحظه هایی که کنارت بی مهابا میروند

The moments which pass precipitous beside you

لحظه را گفتم کمی اهسته تر با ما برو

I tell the moments, pass slower with us

تک تک این لحظه ها معنای راه زندگیست

These moments are the meaning of life

گفت که این چشمان خواب الوده را بر هم گذار

it say, just close your sleepy eyes

از خیالت تا نگاهش راه چندانی که نیست

it’s not a long way, from your dream to her eyes

 

 

Sing the story with me

با من بخون این قصه رو

Sing the story with me

تا در جهان تصویر شه

So it can be visualized in the world

شاید خدا هم گوش داد

Maybe the god would hear it

شاید که خواب تعبیر شه

Maybe the dream would come true

شاید خدا درداتو دید

Maybe the god see your pains

در کوچه ی تنهاییا

In the loneliness Alley

شاید که دنیا پر شد از

Maybe the world would be filled with

فریاد این دلتنگیا

Shouting of these glooms

با من بخون یادت نره

Sing with me, Don’t forget

من تا ابد هم با تو ام

I’ll be with you till the enternity

بشکن سکوت لحظه رو

break the silence of the moment

من  هم هم آوای تو ام

I’ll Sing along with you

 

At the end of this way

در انتهای این راه

At the of this way

نوری به راه من نیست

No light is shining my way

در خلوت سکوتم

In the silence of my privacy

حرفی جز آه من نیست

no word exist except my “Ahhh..”

بی سر پناهیم در

I’m homeless in

آوار آرزو ها

My collapsing dreams

غیر از نگاهت انگار

it seems, except your eyes

کوهی پناه من نیست

No mountain is my refuge

حرفی بزن که این دل

Talk to my heart

گوشش بدهکار توست

it only listen to your song

من هر چه می نوازم

what ever I play

رقصی به ساز من نیست

no dance comes with my song

حرفی بزن که شاید

Talk to my heart

دلخور نباشد از من

to not be sulky with me

شاید بفهمد آخر

Maybe it find out at the end

از اشتباه من نیست

No fault is mine

Another love story

یک عاشقانه از من و تو باز

Another love story between me and you
پیچیده تو دنیای شیرینم

Is filling all of my sweet world again
از بس که تکرار توی ذهنم

It is repeating again and again in my head
هر لحظه این رویا رو میبینم

So I could see this dream in every moment
میبینمت بانوی بارانی

I’m seeing you lady of the rain
میبینمت ارام و نم نم باز

I’m seeing you calm and damp again
از پشت قاب پنجره هر بار

every time behind the frame of the window
میباری از سر نقطه ی اغاز

You rain from the beginning of the sky
از قلب دریا تا لب ساحل

from heart of the see to edge of the beach
طوفانی و ارام و تکراری

Stormy and calm and repetitious
میبینمت بانوی دریایی

I’m seeing you lady of the sea
پا روی چشم ماسه میذاری

Putting your feet on the sand’s eye
از فرش تا عرش میروم هر روز

I fly this way from beginning to end
از واقعیت تا خیالم را

From my real world to my imagination
در انتهای شب سحر هر بار

At the end of night, each time
میگیرد از من هر دو بالم را

The morning takes my wings away
بانوی مهتاب شبانگاهم

lady of the moonlight of my nights
از شوق تو هر ذره ام شیداست

every cells of mine are lovelorn because of you
تصویر تو در انعکاس اب

Your picture’s reflection in water
در انتهای این مسیر پیداست

Is visible at the end of this way
بازم دل درد اشنای من

Still my heart is familiar with the pain
در انتظار لحظه ی دیدار

Still my heart is waiting to see you
بازم صدای نم نم باران

The sound of the rain
از خواب نازم میکند بیدار

is waking me up from my sweet dream, again

Lady of the seven skies

تو تک مفهوم یک دنیا و شعری

You’re the only concept of a poem and the world
لحظه لحظه گم می شم در کنارت

I lost myself every second beside you
تو هر بار از پیشم میری و این دل

You leave me every time and my heart
همیشه عاشقونه چشم به راهت

Is always waiting for you in love
خدا خورشید و از چشم تو برداشت

The god made the sun from your eyes
همه غمها کنارت اب میشن

all the sadness is melting down beside you
تویی شب ها که چشماتو می بندی

It is you who close the eyes (Not the sun)
همه دنیا کنارت خواب میشن

And all the world go for sleep
صدا کن اسمونو مهربونم

Call the sky, My sweetheart
صدا کن تا برات بارون بباره

Call it to make it rain for you
تو اون بانوی هفتا اسمونی

You are the lady of the seven skies
خدا عشق و تو دست تو می کاره

The god will plant the love in your hand
بذار این عشقمون افسانه ای شه

let this love to be legendary
فرشته بانوی زیبای هستی

My sweet beautiful angel
از این بهتر دیگه چیزی نمیشه

It is nothing better than this
تو دست در دست من اینجا نشستی

You’re sitting here and we’re holding hands
ساعتا و لحظه های عمر این دل

My whole life and seconds
در اغوش بهارت می شه اغاز

Is glooming inside your arms
کنارت گم میشم من دوباره

I lost myself beside you again
تا با چشمت منو پیدا کنی باز

So, you could find me with your eyes